گفت گو با سردار محمود چهار باغی
حامیان جبهه پایداری بندرامام خمینی (ره)
اخبار و مقالاتی پیرامون جبهه پایداری و آخر الزمان
درباره وبلاگ



آخرین مطالب
نويسندگان
یک شنبه 27 آذر 1390برچسب:, :: 23:45 :: نويسنده : مهردادفلاحی

گفت وگو با سردار محمود چهارباغي
ابتكارهاي شهيد مقدم برگ برنده ما در آينده خواهد بود

به گزارش وبلاگ مهدی موعود ، به نقل روزنامه کیهان ؛در آستانه چهلمين روز شهادت سردار شهيد مهندس حسن تهراني مقدم به سراغ يكي از همرزمان اين شهيد بزرگوار رفتيم تا اين دانشمند فرزانه و رزمنده مجاهد و گمنام را كمي بيشتر بشناسيم. در اتاق كار فرمانده توپخانه و موشكي نيروي زميني سپاه پاسداران، عكس شش نفر از پيشكسوتان توپخانه سپاه در كنار هم بر ديوار جاخوش كرده است. سردار مقدم، سومين نفر از اين جمع است كه به كاروان شهدا پيوسته و آن سه تن ديگر در انتظار وصال هستند. آنچه مي خوانيد گفت وگو با سردار سرتيپ دوم پاسدار محمود چهارباغي است كه توسط روابط عمومي نيروي زميني تهيه و تقديم شما مي شود.
¤¤¤
¤ براي شروع از نحوه آشنايي خود با شهيد مقدم بگوييد.
- با سلام و درود به روان همه شهدا مخصوصاً شهيد بزرگوار سردار حسن مقدم، مؤسس توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي.
در پايان عمليات رمضان كه اتفاقاً دچار جراحات زيادي هم شده بودم، شهيد خرازي يك جلسه اي گرفت و چند نفر از بچه هاي آرپي جي زن و پياده را جمع كرد و گفت؛ شما خيلي وقت است كه در جبهه هستيد و برد سلاحتان كوتاه است. ما تعدادي توپ از دشمن به غنيمت گرفته ايم و مي خواهيم استفاده كنيم اما كادر لازم را نداريم. شما برويد و آموزش توپخانه ببينيد تا در عمليات بعدي از اينها استفاده كنيم.
انگار اين صحبت هاي شهيد خرازي همين ديروز بود.
تقريباً مجموعه اي 20نفره بوديم كه برادر شهيد مقدم هم در بين ما بود. رفتيم در انرژي اتمي آبادان و مشغول آموزش شديم. آنجا بود كه با حسن مقدم آشنا شدم و گفتند ايشان فرمانده توپخانه سپاه است و مي خواهند بيايند بازديد. آموزشمان تمام شد و اولين عمليات، عمليات محرم بود كه ما در توپخانه بوديم و شهيد مقدم هم فرماندهي توپخانه را برعهده داشت.
¤ حتماً فرمانده جواني بودند؟
- بله. سن دقيقشان را نمي دانم اما مي شود گفت ما نوجوانان بوديم و ايشان جوان، نسبت به ما جاافتاده تر بود.
يك تيم قوي داشت. حسن بلافاصله توپهايي را كه از دشمن غنيمت گرفته شده بود، بخصوص در عمليات فتح المبين كه تعداد آنها زياد بود، با حكمي كه گرفته سازماندهي و توپخانه را راه اندازي كرد.
ايشان به سراغ شهيد حسن شفيع زاده مي رود و به عنوان جانشين خودش به كارگيري مي كند. افراد ديگري مانند سردار زهدي و شهيد يزداني را به تيم خودشان اضافه مي كنند و سازماندهي توپهاي غنيمتي را شروع مي كنند. انصافاً هم سازماندهي خيلي خوبي انجام مي دهند. بلافاصله از نيروهاي مستعد در سراسر كشور جمعي را درست مي كند و آموزش توپخانه در انرژي اتمي را راه اندازي مي كند كه بعدها گسترش پيدا كرده و تبديل به دانشكده توپخانه مي شود.
¤ اگرچه ايشان براي عموم شخصيتي ناشناخته بود اما در همين مدت كوتاه، مباحثي كه درباره ايشان مطرح شده حاكي است كه وي فردي پيشرو و صاحب تفكرات و انديشه هاي بلند بوده است.
- شهيد حسن مقدم هميشه چندين سال جلوتر از زمان خودش فكر و حركت مي كرد و بقيه را هم دنبال خودش مي كشيد. امروز موفقيت هايي كه در ساخت توپ و گلوله توپ، راكت اندازها و راكت ها و موشك هاي مختلف در جمهوري اسلامي داريم، بي شك بخش عمده اي از آن مديون تفكرات و پيگيري ها و زحمات شبانه روزي شهيد حسن مقدم است.
آقاي مقدم همه جانبه فكر مي كرد. بچه هاي وزارت دفاع، در صنايع گوناگون از شهادت ايشان داغدار شدند چون از نزديك با آنها كار مي كرد. صنعت را مي آورد پشت سر افكار خودش.
زماني كه در جمهوري اسلامي هيچ كس به ذهنش هم خطور نمي كرد كه ما بتوانيم توپ بسازيم، ايشان مي گفت صنعت ما بايد بتواند توپ بسازد و آنقدر پيگيري كرد تا بالاخره جوانان ايراني موفق به اين كار شدند و توپ ساختند.
همان اوايل كه آمدم توپخانه، مقدم به من گفت ما يك گلوله هايي براي توپ 130 ساخته ايم كه بردش 35 كيلومتر است. در صورتي كه برد گلوله هاي رايج اين توپ 27 كيلومتر بيشتر نبود. به من گفت برو و اين گلوله را تست كن.
ما گلوله ها را برديم و نزديك جاده آبادان- اهواز تست كرديم و اتفاقاً جواب هم داد. حسن مقدم هم در ديدگاه بود و مراقبت مي كرد.
مقدم از ابتدا دنبال تحقيقات و نوآوري بود و اين زماني بود كه كسي اصلا در اين وادي ها نبود.
در عمليات خيبر يكي از مهندسين موشكي ساخته بود و قرار بود مقدم موشك را بياورد طلائيه و شليك كند. اولين موشكي بود كه ساخته بوديم. مقدم و چند نفر ديگر از جمله شهيد حسن قاضي و سردار آقايي و اعتصامي و تعدادي ديگر رفتند براي شليك موشك. داستان مفصلي دارد. دشمن آمد در منطقه و درگير شدند و حسن قاضي همان جا به شهادت رسيد. از همان جا شروع كار موشكي حسن مقدم بود.
حسن اهل عمل بود. جوان ها را آورد پاي كار، صنعت را آورد پاي كار، آموزش را از طريق راه اندازي دانشكده توپخانه پيگيري كرد. بخش تحقيقات را در كنار دانشگاه امام حسين(ع) راه انداخت و پيوند دهنده همه اينها هم خودش بود تا ما موشكي و توپخانه قوي داشته باشيم.
من نفر مي شناسم كه مقدم رفته بود در خانه اش و گفته بود تو بايد بيايي و در كار موشكي مشغول شوي. افرادي را متخصص بودند و تدين داشتند اين طور پيدا مي كرد و تك تك مي رفت سراغشان، چون مي دانست نخبه هستند.
از كارهاي مقدم كمتر كسي مطلع است و شايد تعداد اين افراد به اندازه انگشتان دست هم نباشد. پيشرفت ها و ابتكارات حسن مقدم در دنياي موشكي، برگ هاي برنده ما در آينده خواهد بود.
¤ ظاهراً يك ارتباط و علاقه خاصي ميان ايشان و مقام معظم رهبري وجود داشته است.
- شهيد مقدم فوق العاده نسبت به ولايت حساس بود. بچه هايي هم كه با او كار مي كردند همين طور بودند. حسن مريد بي چون و چراي حضرت آقا بود. فرامين ايشان را به هر نحو ممكن كه مي شد، مي خواست اجرايي كند. هميشه مي گفت؛ ما اگر ولايي هستيم بايد فرامين آقا را اجرايي كنيم تا مشت آقا هميشه بالا باشد و هر وقت لازم شد بر سر دشمن فرود بيايد.
ولايت مداري را عملا پيگيري مي كرد و خيلي اهل اينكه حالا حرف بزند و شعار بدهد نبود. دستاوردهاي ما امروز محصول همين ولايت مداري است. اينكه مي بينيد دشمن از توان موشكي ما در هراس است و معادلات جهاني را تغيير داده است، اينها محصول همان ولايت مداري است.
خب از آن طرف هم كه ديگر همه ديدند. حضرت آقا هم در مراسم تشييع پيكر سردار مقدم و يارانش حاضر شدند و هم آن پيام نوراني و بلند را صادر كردند و چند روز بعد هم به منزل ايشان رفتند و با خانواده شهيد ديدار كردند كه مجموع اينها نشانگر يك ارتباط صميمانه است.
¤ روحيات اخلاقي ايشان چطور بود؟
يك اخلاقي داشت كه اگر يك بار او را مي ديدي، شيفته اش مي شدي. آنقدر جاذبه داشت كه اگر بپرسيد يك نفر با اخلاق محمدي و اسلامي نام ببر، مي گويم حسن مقدم. البته اين حرف فقط براي من نيست، بزرگان سپاه به اين موضوع اذعان دارند.
حسن در همه كارها پرتلاش و پرجنب وجوش بود. در كار ورزش عالي بود. تمام قله هاي مرتفع كشور را فتح كرده بود. كوهنورد حرفه اي بود. فوتباليست خوبي هم بود. در منطقه هر وقت فرصتي پيش مي آمد، مي گفت توپ را برداريد برويم فوتبال.
هر وقت براي شهداي توپخانه يادواره اي بود، اولين سخنراني كه به ذهنمان مي رسيد سردار مقدم بود و او هم با جان و دل مي پذيرفت. چون عاشق شهدا بود و شهداي توپخانه را خيلي دوست داشت. عاقبت خودش هم به صف شهدا پيوست. انصافاً حقش هم همين بود. حق حسن اين نبود كه در بستر از دنيا برود. با آن سابقه اي كه ما در اين 30 سال از ايشان ديديم، لياقتش فقط شهادت بود.

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پيوندها